ناگفتههایی از کارنامه مسئولان ساواک
تاریخ انتشار: ۲ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۴۸۲۴۰
از زمان تاسیس تا انحلال ساواک، چهرههایی در برهههای مختلف ریاست این سازمان را برعهده داشتند که نقش اصلی و تعیینکنندهای در سرکوب با مخالفان داخلی و خارجی برعهده گرفتند که امروز لزوم بررسی کارنامه آنها بیش از پیش احساس میشود.
در گفتوگو با دکتر «مظفر شاهدی» نویسنده کتاب «ساواک: سازمان اطلاعات و امنیت کشور ۱۳۳۵- ۱۳۵۷)» به بررسی کارنامه رئیسان این سازمان مخوف پرداخته ایم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در بخش نخست مصاحبه به تاریخ و دلایل شکلگیری ساواک اشاره کردید. به نظر شما در آن برهه ارتباط حکومت با مردم چگونه بود؟
_ ساواک در سال ۱۳۳۵ تأسیس شد که بیش از سه سال از کودتای ۲۸ مرداد و به دنبال آن گرایش و روی آوردنِ روزافزون محمدرضاشاه پهلوی به شیوه استبدادگرایانه، سرکوبگرانه و قانونستیزانه حکمرانی و نادیده گرفتن قانون اساسی مشروطه و متمم آن سپری میشد.
بنابراین ساواک در برههای شکل گرفت که دیگر مردم ایران در عمل کمترین نقشی در اعمال حق حاکمیت ملی خود در چارچوب قانون اساسی مشروطه و متمم آن نداشتند. معنای دیگر این سخن آن است که ساواک محصول شرایط استبداد و تبهکاری سیاسی رژیم پهلوی بود و هدف از آن هم (در شرایط کنار گذاشتن جبارانه ملت ایران از عرصه سیاست رسمی کشور) تحکیم و تقویت موقعیت شاه با اهرم سرکوب و خشونتورزی، در رأس هرم قدرت و حاکمیت بود.
البته ساواک در همه دوره حدود ۲۲ ساله حیات خود، همان سیاست سرکوبگری، خشونتورزری، رعبافکنی و نقض حق حاکمیت ملی ملت ایران را در چارچوب سیاستهای حاکمیت استبدادگرای پهلوی دنبال کرد.
سپهبد تیمور بختیار نخستین رئیس ساواک بود. دوره ریاست او را چگونه ارزیابی میکنید؟
_ در آن دوره ۲۲ ساله، چهار تن در رأس ساواک قرار گرفتند که نمیشود گفت در سرکوب و خشونتورزی گشادهدستانه مخالفان، شیوه استبدادگرایانه و مشروطهستیزانهِ حکمرانی رژیم پهلوی، بر یکدیگر سبقت نجستند! در دوره ریاست سپهبد تیمور بختیار بر ساواک (۱۳۳۵_ ۱۳۳۹) سرکوب، خشونتورزی، برخورد شدید و قهرآمیز با مخالفان و منتقدان سیاسی رژیم پهلوی در میان احزاب، شخصیتها و جریانهای سیاسی مختلف، بدون کمترین اغماض ادامه پیدا کرد.
بیشتربخوانید
ماجرای رفتار شرمآور ساواک با زنان انقلابی تیمور بختیاردوره ریاست سرلشکر حسن پاکروان بر ساواک از چه زمانی بود و تا کی ادامه پیدا کرد؟
_ در دوره ریاست سرلشکر حسن پاکروان بر ساواک (۱۳۴۰_۱۳۴۳) که همزمان با ناآرامیهای سیاسی و اجتماعی سالهای نخست دهه ۱۳۴۰ بود، ساواک باز هم در سرکوب و برخورد خشن و قهرآمیز با مخالفان سیاسی حکومت (روحانیون و اسلامگرایان، نهضت آزادی و جبهه ملی، جریان چپ و دیگران) کمتر تعلل کرده و دودلی نشان داد."
کارنامه ریاست ارتشبد نعمتالله نصیری بر ساواک را چگونه میبینید؟
_ در طول دوره ریاست ارتشبد نعمتالله نصیری بر ساواک (۱۳۴۴_ ۱۵ خرداد ۱۳۵۷)، شاهد اوجگیری بیسابقه سرکوبگری، دهشتآفرینی، خشونتورزی و بلکه کشتار مخالفان سیاسی حکومت از اقشار و گروههای مختلف توسط آن سازمان، هستیم.
در آستانه قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، نصیری علاوه بر ریاست شهربانی کل کشور، فرماندار نظامی تهران و حومه شد تا در سرکوب مخالفتها، فراغت بال و امکانات بیشتری داشته باشد. نصیری در عین حال با ساواک و ژاندارمری نیز رقابت داشت و شاه از عملکرد او راضی بود؛ بر همین اساس نیز پس از ترور «حسنعلی منصور» شاه، سرلشگر حسن پاکروان را از ریاست ساواک برکنار و نعمتالله نصیری را به عنوان معاون نخستوزیر و رئیس ساواک معرفی کرد. ساواک بخش زیادی از مشهوربودنش به جنایتکاری را مرهون دوران طولانی ریاست نصیری بر این سازمان است.
نعمتالله نصیریهنگامی که نصیری در رأس ساواک قرار گرفت، عملکرد غیرانسانی این سازمان در دوران ریاست چهار و نیم ساله تیمور بختیار به تدریج به دست فراموشی سپرده شد. در دهه ۱۳۴۰ ارتشبد حسین فردوست همچنان قائممقام ساواک بود که به ندرت با نصیری دچار اختلاف میشد.
نصیری جز وفاداری مطلق به شاه، نقش دیگری در مدیریت، سازماندهی و تصمیمهای مهم ساواک نداشت و اعتقاد تردیدناپذیر او در برخورد خشن با مخالفان از دلایل حضور طولانیاش در رأس ساواک بود. ساواک در دوره ریاست نصیری منفورتر شد و او در برخورد با مخالفان هیچ مدارایی تجویز نمیکرد.
کمیته مشترک ضدخرابکاری در آستانه دهه ۱۳۵۰ در دوران ریاست نصیری تأسیس شد و «پرویز ثابتی» مدیرکل اداره کل سوم ساواک که همانند نصیری از اهالی سنگسر سمنان و بهایی بود، جایگزین ناصر مقدم شد. از جمله رخدادهای دوران ریاست نصیری بر ساواک، قتل بختیار نخستین رئیس ساواک در عراق بود. نصیری این اقدام را به نام خود ثبت کرده و به پاداش آن به درجه ارتشبدی ارتقاء یافت.
به مدیریت پرویز ثابتی در ساواک اداره کل سوم ساواک (امنیت داخلی) اشاره کردید. این اتفاق چه زمانی بود و چگونه سپری شد؟
_ نقش شخص پرویز ثابتی که از اوایل دهه ۱۳۵۰ تا ماههای پایانی عمر رژیم پهلوی بر اداره کل سوم ساواک (امنیت داخلی) مدیریت میکرد، در سرکوب و برخورد به مراتب خشنتر، غیرانسانیتر و وحشیانهتر ساواک، با مخالفان سیاسی رژیم پهلوی بسیار برجسته و قابل توجه بود.
بهویژه در دوره همان مدیریت پرویز ثابتی بر اداره کل سوم یا امنیت داخلی ساواک هم بود که کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک و شهربانی (در محل کنونی موزه عبرت در حوالی میدان امام خمینی) تشکیل شد که میدانیم نام آن یادآور اوج خشونتورزی، اعمال شکنجههای مرگبار جسمی و روحی و دهشتآفرینی غیرانسانی ساواک درباره هزاران مخالف و منتقد سیاسی رژیم پهلوی در طول دهه ۱۳۵۰ بوده است.
البته شکنجهگاههای ساواک فقط بهکمیته مشترک ضدخرابکاری محدود نمیشد و در بیشتر مواقع به همه زندانهای کوچک و بزرگ حکومت در سراسر کشور که عموماً ساواک نقش درجه اولی در هدایت آنها اعمال میکرد، بیشتر کسانی که در مقاطع مختلف و بهدلایل و اتهامهای گوناگون دستگیر و روانه بازداشتگاهها و زندانها میشدند، شکنجههای مرگبار و غیرانسانی جسمی و روحی شدیدی را متحمل میشدند. میشود گفت همه اعترافگیریها و پروندهسازیهای ساواک برای کسانی که به دلایل و اتهامهای سیاسی و به اصطلاح امنیتی! دستگیر میشدند، با اعمال شکنجههای مرگبار جسمی و روحی همراه بود.
نصیری که مدت طولانی ریاست ساواک را برعهده داشت، چگونه شخصی بود و چه ارتباطی با شاه و دربار داشت؟
_ از ویژگیهای نصیری، فساد مالی در سطح بسیار گسترده بود. گفته میشد نصیری به جز کسب مال و ثروتاندوزیهای نامشروع، دلمشغولی قابلتوجه دیگری نداشت. بسیاری از معاونان و مدیران ارشد ساواک نیز در کنار وظایف محوله، به تبعیت از نصیری، به زد و بندهای اقتصادی مشغول بودند.
نصیری دفتر کارش را در ساواک آشکارا به مرکزی برای انجام معاملات بزرگ اقتصادی تبدیل کرده بود و داراییهای نقدی و غیرنقدی او از صدها میلیون تومان فراتر میرفت. نصیری با سوءاستفاده از مقام خود، علنی از صاحبان ثروت و سرمایه و نیز مقامهای سیاسی، اخاذی میکرد و در بسیاری از معاملات کلان اقتصادی، تجاری و نیز ساختمانسازیها، معاملات زمین و مسکن مشارکت داشت. نصیری در سالهای پایانی حکومت پهلوی بخش زیادی از داراییهای خود را به خارج از کشور منتقل کرد.
اشرف پهلوی خواهر شاه از دوران جوانی با نصیری در ارتباط بود و اشرف نیز تا واپسین دوران ریاست نصیری بر ساواک از او حمایت میکرد.
نصیری با وجود وفاداری مثالزدنیاش به شخص شاه، همواره نگران جایگاهش نزد شاه بود و از اینکه همکارانش در ساواک و دیگر مراجع حکومت، گزارشهای سوئی از عملکردش در اختیار شاه قرار دهند، در نگرانی دائمی به سر میبرد. نصیری نسبت به نگرش سازمان سیا از او نگران بود و پس از آنکه متوجه شد تلفنهایش توسط ساواک شنود میشود نگرانتر شد.
او مطمئن بود که این شنودها فقط به دستور شخص شاه و توسط پرویز ثابتی انجام میگیرد. نصیری، ثابتی را متهم میکرد که بر ضد او و برای هویدا و فرح جاسوسی میکند. او در واپسین سالهای ریاستش بر ساواک میگفت که قدرتطلبی، شاه را دیوانه کرده است.
نصیری پیشبینی میکرد در آیندهای نه چندان دور شاه او را زندانی و در نهایت خواهد کشت. نصیری تا واپسین ماههای عمر رژیم پهلوی در ریاست ساواک باقی ماند اما با گسترش حرکتهای مردمی، نصیری نتوانست بحران را مهار کند و عملکرد غیرانسانی وی در ساواک، موجب گسترش ناآرامیها شد. شاه به ناچار و به دنبال توصیههایی در نیمه خرداد ۱۳۵۷، نصیری را عزل و سپهبد «ناصر مقدم» را جایگزین او کرد.
سپهبد ناصر مقدم دوره کوتاهی همزمان با ناآرامیهای انقلاب در سال ۵۷، ریاست ساواک را برعهده داشت. ارزیابی شما از این دوره چگونه است؟
_ در دوره ریاست مقدم بر ساواک (۱۵ خرداد ۱۳۵۷ تا ۱۷ بهمن ۱۳۵۷) که همزمان با گسترش ناآرامیهای سیاسی و اجتماعی منجر به پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران و سقوط نهایی رژیم استبدادگرا و قانونستیز پهلوی بود، نقش ساواک در برخورد قهرآمیز، سرکوب و بلکه کشتار انقلابیون در اقصی نقاط کشور قابل توجه بود.
حاصل اینکه، ساواک در همه سالهای فعالیتش، در نزد افکار عمومی ایران و جهان بهعنوان یک سازمان شکنجهگر، جانی و تبهکار، اشتهاری تمام و کمال داشت و به تبع آن، در آن افتخارِ تبهکاری، جنایت و محروم ساختن ملت ایران از اعمال حق حاکمیت ملی، همه رؤسا و مدیران ساواک (بهویژه در اداره کل سوم/ امنیتی داخلی)، به فراخور موقعیتی که داشتند، سهیم و شریک بودند.
درباره حضور سپهبد نصیری در سطوح مختلف مدیریتی و عملیاتی ساواک باید این نکات را هم اضافه کنم، هنگامی که ارتشبد حسین فردوست در سال ۱۳۳۸ دفتر ویژه اطلاعات را تأسیس کرد و در رأس آن قرار گرفت، ناصر مقدم را که تا آن زمان رئیس شعبه بازرسی اداره دادرسی ارتش بود به آن دفتر منتقل کرد و چند سال پس از انتصاب فردوست به قائممقامی کل ساواک، در شامگاه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، شاه که از عملکرد ساواک در برخورد با مخالفان ناراضی بود، به پیشنهاد فردوست، سرتیپ «مصطفی امجدی» را از مدیرکلی اداره کل سوم ساواک (اداره امنیت داخلی) برکنار و ناصر مقدم را جایگزین او کرد.
مقدم نزدیک به ۱۰ سال در رأس مدیریت اداره کل سوم ساواک باقی ماند و چنانکه از خاطرات فردوست بر میآید، در این دوران طولانی که همزمان با قائممقامی او بر ساواک بود، مقدم برای تجدید ساختار اداره کل سوم و کارآمد کردن آن تلاش بسیاری انجام داد. به این ترتیب بخشی زیادی از فعالیتهای ساواک بر ضد مخالفان سیاسی حکومت در دهه ۱۳۴۰ را باید از ابتکارات و کارنامه مقدم (مدیرکل اداره کل سوم این سازمان) ارزیابی کنیم.
از جمله مهمترین تشکیلاتی که در دوران مدیرکلی مقدم بر اداره کل سوم ساواک به ابتکار همین اداره و با مشارکت شهربانی و ژاندارمری تأسیس شد، کمیته مشترک ضد خرابکاری بود. عملکرد مقدم در رأس اداره کل سوم ساواک که از حمایتهای بیدریغ حسین فردوست نیز برخوردار بود، تا حدود زیادی رضایت خاطر شخص شاه را فراهم میآورد و اسناد و مدارک موجود نشان میدهد او در دوران طولانی نظامیاش و به ویژه در دوران حضور در رأس اداره کل سوم ساواک و پس از آن، موفق به دریافت دهها نشان افتخار شد و شخص نصیری رئیس وقت ساواک نیز بارها از خدمات و عملکرد موفق مقدم در ریاست اداره کل سوم ساواک تشکر و قدردانی کرد.
در ۲۳ فروردین ۱۳۵۲ ارتشبد نصیری رئیس وقت ساواک در اعلامیهای به سرلشکر مقدم اطلاع داد که سمت او از مدیریت اداره کل سوم ساواک به قائممقامی کل این سازمان تغییر پیدا کرده است اما این سمت اخیر چند روزی بیش دوام نداشت و در ۳۰ فروردین ۱۳۵۲ اعلام شد به خدمات سرلشکر ناصر مقدم در ساواک پایان داده شد و او ضمن حفظ مقام آجودانی شاه، به ریاست اداره کل دوم اطلاعات و ضد اطلاعات ارتش منصوب شد.
جانشینی مقدم در پست قائممقامی کل ساواک که مدتها پیش با کنارهگیری فردوست خالی مانده بود به سرلشکر «علی معتضد» سپرده شد که این سمت را تا سقوط نهایی رژیم پهلوی حفظ کرد. از جمله اقدامات ساواک در دوره مدیریت مقدم بر اداره کل سوم، ترور تیمور بختیار در عراق بود.
برخی منابع همچنین مقدم را مبتکر تشکیل و راهاندازی خانههای امن ساواک در اقصی نقاط تهران و برخی دیگر از شهرهای بزرگ کشور دانستهاند. در طول دوران طولانی مدیریت مقدم بر اداره کل سوم ساواک مخالفتهای چریکی و مسلحانه با رژیم پهلوی گسترش یافت و در واپسین سالهای حضورش در رأس اداره کل سوم ساواک، به اوج خود رسید و در همان حال ساواک به ویژه از اواخر دهه ۱۳۴۰ به عنوان سازمانی تبهکار و شکنجهگر در محافل سیاسی، اجتماعی و رسانهای داخلی و خارجی مشهور شد و در دستگیری، بازجویی، شکنجه، قتل و ترور و از میان برداشتن مخالفان سیاسی حکومت از اقشار و گروههای مختلف به روشهای نوین و به اصطلاح کارآمدتری که مهمترین مشخصه آن خشونتورزی بیشتر و افسار گسیختهتر، بود روی آورد.
در این میان البته بخت با او یار شد که جانشینش در رأس مدیریت اداره کل سوم ساواک فرد بیرحم و قسیالقلبی نظیر پرویز ثابتی بود که با هدایت ساواک، با روشهای بس خشن و غیر انسانیتر در برخورد با مخالفان حکومت، موجب کمرنگتر کردن عملکرد مقدم در رأس اداره کل سوم ساواک (در سالهای ۱۳۴۲ _ ۱۳۵۲ ش) شد.
پرویز ثابتی به عنوان یکی از چهره مشهور ساواک از چه جایگاه خانوادگی و تحصلاتی برخوردار بود و چگونه وارد این سازمان شد؟
_ پرویز ثابتی مشهورترین مدیر اداره کل سوم ساواک (امنیت داخلی) فرزند حسین در ۱۳۱۵ و در خانوادهای بهایی در بخش سنگسر از توابع شهرستان سمنان متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستانهای حسینیه و شاهپسند سنگسر گذراند و دوران متوسطه را در مدرسه فیروز بهرام تهران طی کرد.
در سال ۱۳۳۷ از دانشکده حقوق دانشگاه تهران در رشته قضایی مدرک کارشناسی گرفت. در همین سال به استخدام ساواک درآمد و در سال ۱۳۴۵ به ریاست اداره یکم اداره کل سوم ساواک منصوب شد. در سال ۱۳۴۹ معاون دوم اداره کل سوم ساواک شد. ثابتی در اوج سرکوبهای ساواک در ۱۳۵۲، جایگزین ناصر مقدم در اداره کل سوم ساواک شد و این سمت را تا واپسین ماههای عمر رژیم پهلوی عهدهدار بود.
ثابتی در بدو استخدام در ساواک که در بهمن ۱۳۳۷ و توسط مدیرکل وقت اداره کل ششم ساواک (ضرابی) معرفی شده بود، درباره پیشینه خانوادگی و تحصیلی خود چنین نوشته است: «از بدو تولد تا تاریخ مهرماه ۱۳۲۸ در سنگسر از بخشهای سمنان در محلهای به نام تپهسر سکونت داشتهام و از مهر ۱۳۲۸ برای گذراندن تحصیلات متوسطه به تهران آمدم و مدت سه سال در منزل شوهر خواهرم آقای محمدحسین رحمانیان سکونت داشتهام و از مهر ۱۳۳۱ خانوادهام نیز به تهران آمدند و در همان منزل آقای رحمانیان سکونت گردیدند تا اسفندماه ۱۳۳۴ و از اوایل ۱۳۳۵ پدرم بعد از تهیه منزل، ما نیز به آنجا عزیمت نمودیم.
از سال ۱۳۲۶ در مدرسه صابر در آسیاب دولاب تهران به شغل آموزگاری مشغول شدهام و در ایام فراغت و دوران تحصیل با پدرم در امور حشمداری و تجارت در تهران کمک کردهام. دوران ابتدایی را در دبستان حسینیه و شاهپسند سنگسر از سال ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۸ و دوران دبیرستان در فیروز فهرام و تهران از ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۴ و در دانشکده حقوق دانشگاه تهران از ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۷ مشغول به تحصیل بودهام و در خردادماه ۱۳۳۷ نائل به اخذ لیسانس در رشته قضایی از دانشکده حقوق شدهام و به زبان انگلیسی تسلط دارم و در امور قضایی، اداری،اقتصادی و سیاسی نیز تحصیل نموده و مطالعه دارم و دارای چهار برادر... و یک خواهر... هستم.
بنده از بدو تولد در یک خانواده بهایی میزیستهام و پدر و مادرم بهایی بودهاند، لکن از زمان بلوغ و بلکه از ابتدای تحصیلات دوره متوسطه، مسلمان بوده و هستم و به علت کفیل خرج بودن از تاریخ ۲۴/۱۰/۳۷ تا ۲۴/۱۰/۳۸ از خدمت معاف شدهام و این برگ برای سالهای بعد نیز تمدید خواهد شد.
رساله پایان تحصیلات دانشکده حقوق درباره کسانی که مجازات نمیشوند، یعنی صغار و مجانین بوده است. همانطور که مشاهده میشود بنده از اهالی سنگسر هستم و سنگسر یک منطقه عشایری و دارای مردمی شاهدوست و وطنپرست است. رستاخیز اهالی سنگسر در قیام ملی ۲۸ مرداد، دلیل بر این ادعاست. به طریق اولویت اینجانب نیز فردی شاهدوست و وطنپرست میباشم».
ارزیابی شما از نقش پرویز ثابتی در گسترش اختناق و سرکوب چگونه است؟
_ حسین فردوست، ثابتی را فردی جاهطلب و متظاهر میداند که ساواک در دوران مدیریتش بر اداره کل سوم به نهایت بدنامی رسید. ثابتی در دهه ۱۳۵۰ به عنوان مقام امنیتی که هر از گاهی در برنامههایی تلویزیونی از موفقیتهای ساواک در برخورد با مخالفان سیاسی و چریکی حکومت سخن به میان میآورد، به فردی شناخته شده و در عین حال رعبانگیز تبدیل شده بود.
ثابتی با فردوست و امیرعباس هویدا روابط نزدیکی داشت و اخبار و گزارشهای منظمی از عملکرد و فعالیتهای اداره کل سوم ساواک در اختیار این دو قرار میداد. پس از آغاز حرکتهای مردمی دوران انقلاب، ثابتی طرفدار سیاست سرکوب مخالفان بود و به شاه پیشنهاد کرد اجازه دهد ساواک ۱۵۰۰ نفر از مخالفان شاخص سیاسی را دستگیر کند و به طور همزمان مخالفان را با شدت هر چه تمامتر سرکوب کند.
او وعده داده بود با اجرای این سیاست به زودی ناآرامیها فروکش خواهد کرد. از جمله حوادثی که در سالهای اقتدار پرویز ثابتی رخ داد قتل جوان بیگناهی در مغازهای کفشفروشی در تهران توسط محافظ همسر ثابتی بود که با وجود فضای رعبانگیز موجود، در بین مردم انعکاس یافت و تنفر از ساواک و ثابتی را مضاعف کرد.
از دیگر اقدامات ساواک با هدایت پرویز ثابتی، قتل گروه جزنی در تپههای مشرف به زندان اوین در سال ۱۳۵۴ بود. شکنجههای مرگبار متهمان و مخالفان حکومت پهلوی با شدت هر چه تمامتر پیگرفته شد و کمیته مشترک ضدخرابکاری که از شعب تحت مدیریت و هدایت اداره کل سوم ساواک بود، همراه با زندان اوین و سایر شکنجهگاهها و خانههای امن ساواک در طول دوران مدیریت پرویز ثابتی، بیرحمی، قساوت و وحشیگری بسیاری نشان داد.
منبع: ایرنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: پهلوی دوم تاسیس ساواک ماموران ساواک کمیته مشترک ضدخرابکاری برخورد با مخالفان مخالفان سیاسی حکومت شکنجه های مرگبار کمیته مشترک ضد دوره ریاست تیمور بختیار دانشکده حقوق دوران طولانی پرویز ثابتی حسین فردوست ریاست ساواک امنیت داخلی ریاست نصیری دوران ریاست قائم مقامی رژیم پهلوی خشونت ورزی سیاسی رژیم ناآرامی ها ناصر مقدم قائم مقام دهه ۱۳۵۰ دهه ۱۳۴۰ ۱۵ خرداد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۴۸۲۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تولید انبوه قطار ملی در ریل ماند/مروری بر کارنامه قطار ایرانی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا، مطابق ماده ۵۴ قانون برنامه ششم توسعه که تا پایان سال ۱۴۰۲ بود، وزارت صنعت، معدن و تجارت با همکاری معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانش بنیان ریاست جمهوری و همراهی دانشگاهها و جهاد دانشگاهی موظف به انتقال فناوری صنایع ریلی به داخل کشور و رسیدن به سهم ساخت داخل ۸۵درصد شده بود.
بر این اساس، باید حداقل ۸۵ درصد دانش طراحی و ساخت تجهیزات مورد نیاز این صنعت بومی میشد که بر همین اساس قرارداد تولید قطار ملی در سال ۱۳۹۸ منعقد شد.
اکنون ۵ سالی از شروع پروژه قطار ملی با انعقاد قراردادی بین معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانش بنیان ریاست جمهوری و شرکت متروی تهران به نمایندگی از شهرداری تهران به عنوان کارفرما و شرکت واگن سازی تهران و شرکت مپنا و جهاد دانشگاهی به عنوان مجریان زیبرخشهای اصلی قطار و چندین شرکت دانش بنیان به عنوان زنجیره تامین تجهیزات و قطعات میگذرد؛ بنابراین از تیرماه ۱۳۹۸ با توجه به اسناد بالادستی به ویژه سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری در خصوص اقتصاد مقاومتی و پتانسیلها و توانمندیهای موجود در داخل کشور معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانش بنیان ریاست جمهوری، سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، شرکت راه آهن شهری تهران و حومه (مترو) تصمیم به طراحی و ساخت واگنهای مترویی با استفاده از توانمندیهای موجود در داخل کشور گرفتند.
در این قرارداد که موضوع آن مشارکت در توسعه محصول یک رام قطار مترو برای خطوط مترو تهران با استفاده از پتانسیلهای موجود در داخل کشور و همکاری یک طراح معتبر بین المللی بود به مرحله امضا رسید. هدف از این مشارکت همکاری طرفین به منظور طراحی ئ ساخت واگنهای مترویی برای بهره برداری در خطوط متروی تهران با استفاده از پتانسیلهای موجود در داخل کشور بود.
مروری بر کارنامه ساخت قطار ملی
این قرارداد دو فاز داشت که فاز اول آن مربوط به طراحی و ساخت یک رام قطار هفت واگنه برای خطوط مترو تهران با استفاده از منابع مالی طرفین بود.
اولین مراحل تست گرم این قطار ۱۶ فروردین ۱۴۰۰ در خط تست پایانه فتحآباد با موفقیت انجام شد. سیستم رانش این قطار شامل تمام بخشهای سختافزاری و نرمافزاری میشود که وظیفه تأمین تغذیه الکتریکی، کنترل و حفاظت و راهبری، حرکت و توقف قطار را برعهده دارد.
۲۰ دستگاه گیربکس، ۲۰ دستگاه موتور ترکشن، ۱۰ دستگاه سیستم کنترل دور موتورها؛ ۴ دستگاه تغذیه تجهیزات جانبی و یک ست کامل TCMS که کنترل و نظارت بر اجزای فوق را برعهده دارد، زیربخشهای سیستم رانش هستند که توسط جهاد دانشگاهی طراحی، ساخته و در این قطار استفاده شده است.
آن زمان تصمیم بر این بود که این قطار ملی به تولید انبوه برسد و جایگزینی برای واردات باشد. در حال حاضر ۸۵ درصد این دستاورد داخلی سازی شده و دانش فنی آن نیز در دست محققان است. این قطار مترویی به صورت ویدیو کنفرانس توسط رئیس جمهور وقت در بهار ۱۴۰۰ رونمایی رسید.
از آنجایی که کشور به این داخلی سازی نیاز دارد و علاوه بر شهر تهران، کلان شهرهای دیگر در کشور میتوانند از این دستاورد بومی بهره ببرند و با حمایتهایی که از طرف معاونت فناوری ریاست جموهوری داشت این پروژه به خوبی پیش رفتو به نتایج ارزشمندی رسید.
قطار ملی در حال جابجایی مسافر
در راستای دریافت آخرین آمار از پروژه قطار ملی با محمد فرزی مدیر پروژه سیستم رانش قطار ملی در جهاد دانشگاهی علم و صنعت به گفتگو نشستیم که مشروح آن را میخوانیم؛
*با توجه به اینکه ۵ سال از استارت پروژه قطار ملی میگذرد بفرمایید که این قطار مجوزهای لازم را دریافت کرده است؟
فرزی: مجوز بین المللی قطار ملی مدتها قبل صادر شده بود، اما حدود فروردین ماه امسال مجوز داخلی از طرف مدیران مترو داده شد و هم اکنون قطار در خط مترو پرند در حال جابجایی مسافر است.
* چند واگن یا رام این محصول ایرانی در حال استفاده است؟
فرزی: یک رام قطار یا ۷ واگن که تمام تستها را گذرانده است.
*توسعه قطار ملی منوط به چه مواردی است؟
فرزی: قرار بود ۱۱۳ واگن دیگر تولید انبوه شود و این مسئله منوط به بهره برداری از قطار، پاس کردن تستهای بین المللی و اخذ مجوز است و تمام شروط لازم برای اینکه تولید انبوه شروع شود از نظر فنی و تکنیکال فراهم شده و فقط شهرداری باید مسائل مالی را حل کند و کار را سفارش دهد.
*آیا برای تامین قطعات نیاز به واردات است؟
فرزی: تمام بخشهای اصلی قطار ساخت داخل است؛ واگن سازی، مپنا و جهاد دانشگاهی این قطار را ساخته اند. البته مانند همه پروژههای دیگر کشور بخشی از المانها مانند نیمه هادیها و آی سیهای خاصی که استفاده میشود وارداتی هستند و این موارد در کل دنیا محدود است که شرکتهای خاصی آنها را میسازند. محدودیت ویژهای برای واردات آنها نداریم و مانند وارد کردن یک قطعه بزرگ نیست که بگوییم محدودیت داریم. حدود ۱۵ درصد تجهیزات مورد استفاده در قطار وارداتی و ۸۵ درصد ساخت داخل است. در ۱۵ درصد هم محدودیتی برای واردات نداریم.
* تولید انبوه واگنها در چه بازه زمانی انجام میگیرد؟
فرزی: بر اساس برنامه ریزی که در کشور انجام شده ۲۱۰ واگن که حدود ۳۰ رام قطار است را حدود ۲۰ ماه آینده میتوان تحویل مترو داد. البته لازم به یادآوری است که قطارها به صورت رام به رام تحویل میشوند و اولین رام حدود ۹ تا ۱۲ ماه آینده تحویل داده میشود. بعد از آن هر ماه تقریبا یک رام قطار تا سه رام میتوان تحویل داد.
*به صورت کلی چه تعداد رام میتوانید تولید کنید تا نیاز کشور برطرف شود؟
فرزی: نیاز کشور به مراتب از توان تولید فعلی بیشتر است. ولی منابع محدود مالی در بخش کارفرمایی میزان سفارش گذاری را محدود میکند ولی اگر منابع مالی تامین شود میتوان میزان تولید در ماه به دو تا سه برابر هم فزایش داد.
*طی چه بازه زمانی تولید بیش از ۲۰ رام امکان پذیر است؟
فرزی: اگر برنامه خوبی برای تامین مالی پروژه در نظر گرفته شود حدود ۲۰ ماه آینده ۳۰ رام قطار میتواند تحویل متروی تهران شود.
*چقدر باید تامین مالی شود تا ۳۰ رام به تولید انبوه برسد؟
فرزی: حدود ۲۱۰ میلیون یورو مورد نیاز است.
*آیا تقدم و تاخری در مقوله تامین نیاز کشور و صادرات آن وجود دارد؟
فرزی: فعلا نیاز داخل آنقدر زیاد است، اگر این ۲۱۰ واگن را تحویل دهیم شهرهای کشور هم نیاز دارند همچنین قطارهای قدیمی تهران نیز نیاز به نوسازی و بعضا جایگزنی دارند بر اساس اخرین آمار، سایر شهرها همراه با تهران حدود ۱۰ هزار واگن برای ده سال آینده نیاز دارند.
*خبرهایی مبنی بر تامین نیاز از چین نیز در کنار تولیدات واگنهای قطار توسط سازندگان داخلی شنیده میشود؟ آیا صحت دارد؟ اگر بله شما به تولید پیش میروید یا خیر؟
فرزی: برنامه ریزی مدیران عالی شهری و کشوری این است که حدود ۲ هزار واگن با فاینانس چین تامین شود. در پنج سال آینده هر چه تولید بتوانیم کنیم داخل کشور به آن نیاز دارد و از نیاز داخل فراتر نمیتوانیم برویم و این نیاز انباشته کشور است که بیش از ده سال است هیچ واگنی به متروهای کشور تحویل نشده یا در حدود یکی، دو رام بوده است.
در صورتی که بسیاری از خطوط ما از سال ۹۰ راه افتاده ایستگاههای زیادی افتتاح و زیربناهای مترو کامل شده است؛ الان باید بگوییم ۸۰ درصد هزینههای مورد نیاز مترو را انجام شده و ۲۰ درصد دیگر که ناوگان باشد معطل مانده و هنوز اتفاق ویژهای برای آن نیفتاده است؛ و عملا بهره برداری از آن هزینه ۸۰% انجام شده هم منوط به انجام این ۲۰درصد هزینه لازم برای ناوگان است.
*آقای مهندس فرزی با وجود رقیبهای خارجی در کشور برای تامین نیاز کشور، دست از کار نکشیده اید و بفرمایید که برای ۳۰ رام طی ۲۰ ماه آینده فعالیت پنج شرکت دانش بنیان کافی است یا باید توسعه یابد؟
فرزی: قطعا ساختارها باید کاملتر شود، تا ۹ ماه اولیه که اولین رام آماده میشود بنای تولید انبوه چیده میشود و نیرو و کارگاهها تدارک دیده میشود؛ همچنین خریدهای لازم صورت گرفته و زنجیره تامین به خط میشود همه این موارد باید اتفاق بیفتد چرا که تا به حال این حجم تولید انبوه واگن در کشور با سطح از بومی سازی رخ نداده است.
تاکنون نمونه سازی و تولید اولیه به تعداد محدود بوده است. وقتی تعداد ۳۰ برابر قطار ملی شود بسیاری از الزامات باید کنار هم چیده شود.
*اوایل انعقاد قرارداد برای تولید انبوه قطار تولید ۱۱۳ واگن بود؛ این تعداد واگن به کجا رسید؟
فرزی: بعد از قطار ملی اولین قراردادی که به صورت رسمی تولید انبوه آن قرار بود شروع شود ۱۰۵ واگن بود، اما آن زمان متولیان امر گفتند ۸ واگن هم به ۱۰۵ اضافه شود که مجموع آن ۱۱۳ واگن میشد و اولین تولید انبوه و قرارداد بعد از قطار ملی بود. صحبتها انجام شده و تعیین تکلیف شده و تایید پیشنهادهای تکنیکالی و فنی مراحل انجام شده؛ همچنین نقش آفرینهای اصلی پروژه مشخص شده، اما معطل تصمیم گیرینهای مدیران عالی شهرداری و تامین منابع مالی است.
شهرداری و شرکت مترو تلاش میکند پک اول که ۱۵ رام قطار ۷ واگنه بعلاوه یک رام قطار ۸ واگنه است را تامین مالی کرده و قرارداد را ببندد؛ اما هنوز محقق نشده است.
نکته مهم این است که در پروسه طراحی و تولید قطار ملی ظرفیتهایی شکل گرفته؛ مانند نهالی که میوه داده و مشخص شده از پس کاری که باید انجام دهد برمی آید. اگر روند تصمیم گیری و واگذاری کار بیشتر از این زمان ببرد و با اتفاقاتی که در حوزه جهانی رخ داده، مانند جنگهای اوکراین و غزه و افزایش قیمتها جهانی؛ حفظ ساختارهای شکل گرفته و تضمین انجام پروژه با پایه مالی انجام شده در قطار ملی را غیر ممکن میکند. تیمهای فناورانه شکل گرفته برای پروژه از نخبههای علمی کشور هستند که در صورت عدم ارجاع کار به سرعت توسط مراکزعلمی و پژوهشی خارج از کشور جذب شده و شالوده کار از دست خواهد رفت.
تا کنون ما به زحمت زیادی این ساختار را حفظ کنیم، اما قطعا اگر شرکت واگن سازی همکاری با پروژه ۶۳۰ واگن فاینانس چین را شروع کند (تقریبا دو سال دیگر کارهای اصلی واگن سازی در آن پروژه شروع میشود) دیگر بدنه ساز قطار را در زنجیره تولید نخواهیم داشت همین جهاد دانشگاهی و مپنا هم تا ابد منتظر پروژههای متروی نمیمانند و پروژههای دیگری را شروه میکنند این یعنی که زنجیرهای شکل گرفته برای تولید قطارهای متروی در کشور از بین خواهد رفت.
همه ما پذیرفته ایم در هیچ حوزهای با توجه به شرایطی که داریم نمیتوانیم با چین رقابت کنیم و با توجه به نیازهای کشور انتظار نداریم تامین واگن از چین و با فاینانس تعطیل شود.
یک نیاز انباشته در کشور به ۱۰ هزار واگن وجود دارد که اگر تامین شود استفاده از خطوط مان بهینه خواهد شد. اگر آن موضوع به این مسئله کمک میکند پیگیری شود، اما همزمان این طرف هم (تولید داخل) به طور جدی دنبال شود. فکر میکنم محصول داخلی مان بسیار زودتر نسبت به واگنهایی که چینیها وعده اش را داده اند به دست بهره برداران مترو در کشور برسد.
*با وجود رقیبی مانند چین، مطالبات شما برای ساخت رام قطار تامین شده است؟
فرزی: بخشی از مطالبات مان در قطار ملی هنوز پرداخت نشده است و پیمانکاران مان مطالبات کامل شان را نگرفته اند. به علت تغییرات زیاد نرخ ارز از زمان قرارداد تاکنون گرفتاریهای زیادی هم برای جهاد دانشگاهی و هم زنجیره تامین جهاد دانشگاهی ایجاد شده است. از دست اندرکاران در خواست داریم مسائل مالی پروژه قبلی که از قطارش استفاده میکنند و از پس تستها و کنترل کیفیت برآمده، حل شود.
حدود ۴۰ درصد کل قرارداد هنوز پرداخت نشده است. متولی قطار ملی از نظر مالی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و شرکت متروی تهران بود. به نظر
میرسد معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانش بنیان ریاست جمهوری سهم خودش را پرداخت کرده ولی مترو سهم خودش را نپرداخته است.
تبدیل تهدید به فرصت...
آنطور که پیداست محققان کشور توانایی ساخت قطار را دارند و توانسته اند در پروسه بومی سازی نقش مهمی ایفا کنند. حال بایستی وفاقی بین دستگاهها وجود داشته باشد که کمترین میزان واردات و بیشترین حجم از تولیدات برای خطوط مترویی و راه آهن در نظر گرفته شود؛ به صورت خیلی شفاف میتوان گفت شاید لازم باشد با قاطعیت جلوی واردات و هر گونه قراردادی که که باعث ورود واگنهای قطار میشود را گرفت.
این اقدام قاطعانه میتواند علاوه بر تامین نیاز داخل، به اشتغال متخصصان کشور کمک بسزایی کند و این یعنی تبدیل تهدید به فرصت. فرصتی که یک اضلاع آن اشتغال، خودکفایی، تولید و تامین، افزایش نیروهای متخصص، ایجاد شرکتها و تیمهای استارت آپی است.
انتهای پیام/